پتــــو

پتو ۲ نفر

پتــــو

پتو ۲ نفر

خاطره دیروز..

سلام

خوب نمیدونم چی بگم !

اینجا را درست کردیم که دفتر خاطره باشه دیگه !  خب پس منم از دیروز میگم.. با همه دعواهاش بازم خیلی خوب بود..

از اولش کعه صبح تونستم ببوسمت  به محضی که دیدمت بعد دعوا کردیم بعد رفتیم مرکز اصفهان شناسی  کتابخونه دعوا  و بعد دانشگاه اصفهان و دعوا عزیزم دوستت دارم به خاطر حرف های بدم معذرت میخوام  بعد هم که رفتیم دانشگاه خودمون عزیز دلم .. بازم دعوا دم سالن میردامادی  و بعد هم کارنامه کلی و این چیزا و بعد هم اومدیم برگردیم..  به به ..  عجب باغ خوبی بود !  چه خاطره خوبی از اون مسیر تو فکرم مونده..  چقدر خوب بود.. دوستت دارم عزیزم خیلی

بعد هم از اونجا تا شهر رو شونه م خوابیدی و بعد هم ناهار شهرزاد عزیزم.. بعد هم خونه.. فدات بشم خیلی خوش گذشت دوست دارم

 

نظرات 2 + ارسال نظر
پتو جمعه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 12:58 ق.ظ

تنهایی ام را با تو قسمت می کنم سهم کمی نیست...

منم ازت عذر میخام گلم.. خیلی برام عزیزی دوست دارم

پتو جمعه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 01:07 ق.ظ

خیلی سخته بعد از اون همه انتظار و دوری...............

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد