پتــــو

پتو ۲ نفر

پتــــو

پتو ۲ نفر

پتو لاوت دارم

خب آقا من نمیدونم اتفاقای اینهمه وقتو چه جوری تعریف کنم؟!!

من که از مشهد برگشتم یه قرار کویر گذاشته بودی با اینکه حسابی مریض بودم باهات اومدم و بعدش اتفاقای بعدی... راستش الان نمیدونم خوب شد اومدم یا بد! بهم خوش نگذشت ولی تجربه خوبی بود!!!

بعد از اون خیلی دعوا داشتیم و شاید هیچ وقت تو رابطمون اینهمه ازت دور نشده بودم..

و بازم شاید اگه ماجرای خود کشیت نبود الان همه چی تموم شده بود..

البته الانم همه چی تموم شده ولی همه ی چیز بدا.. این روزا بهترین روزای زندگیمه خیلی باهام مهربونی خیلی هوامو داری خیلی خوشمه خلاصه.. در جواب تموم این خوبیات فقط میتونم ازت تشکر کنم و آرزو کنم رابطه مون روز به روز بهتر بشه و بهتر بمونه..

روز جمعه فرار از خانه کردیم و رفتیم دم روخدونه با دوربین قرتیت بیرد واچینگ بازی کردیم بعدش رفتی بزرگداشت حسین یاوری بعد از اونم رفتیم تخت فولاد سر مزارش.. روز خوبی بود حیفم اومد تاریخش یادمون بره..

امروزم که رفتیم خونه لباف و حموم سفید و نهارم خورش ماست حج رضا بعدم تخت فولاد و پارک و بای بای

الانم که دوتایی اومدیم نت میخایم متحول شیم  

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد