پتــــو

پتو ۲ نفر

پتــــو

پتو ۲ نفر

گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم..........

امید جانم ز سفر بازآمد
شکر دهانم ز سفر بازامد
عزیز آن که بی خبر   به ناگهان رود سحر
چو ندارد دیگر دلبندی
به لبش ننشیند لبخندی

چو غنچهُ سپیده دم
شکفته شد لبم ز هم
که شنیدم یارم بازآمد
ز سفر غم خوارم بازآمد

همچنان  که عاقبت
پس از همه شب بدمد سحر ناگهان
نگارِ من  چنان مه نو آمد از سفر

همچنان  که عاقبت
پس از همه شب بدمد سحر ناگهان
نگارِ من  چنان مِه نو آمد از سفر
من هم  پس از آن دوری
بعد از  غم مهجوری
یک شاخهُ گل
بردم به برش
یک شاخه گل بردم به برش

دیدم  که نگارِ من
سرخوش  ز کنار من
بگذشت و به بر یارِ دگرش
بگذشت و به بر
یارِ دگرش

وای از آن گلی که دست من بود
خموش و یک جهان سخن بود   خموش و یک جهان سخن بود

گل  که شهره شد به بی وفایی
زِ دیدن چنین جدایی
ز غصه پاره پیرهن بود

امروز که محتاج توام جای تو خالیست...

چرا هی بم میگوی لوس؟ خب داری میای پیشم دوسد دارم چیکارم داری؟

 

                      

منم میخام این رنگی بنویسم

 

برگرد تو ای همه کسم .. برگرد تو ای هم نفسم..

سلام

خوببی؟

الان چهار روزه رفتی سفر.. دو روزه دیگشم مونده.. خیلی زیاده ولی گفتی باید دوریت برام معمولی شه.. باشه! همین که تو میگی..

از ظهر تا حالا هر چی که زنگ میزنم تماس باهات مقدور نیس..

 

رفتی سفر ای بی‌خبر
از ما گذشتی
جای تو شد غم خونه کاشونه من
...
هر جا می‌رم
یادت همیشه
هرگز ازم جدا نمی‌شه
هرچند که این سفر کوتاهه
اما دلم راضی نمی‌شه
...
فقط آرزوم همینه که تو از سفر بیای
نکنه یه وقت بمیره
دلم از غم جدایی
...

سلام خبم خبی؟

باشه
این قرقریه که رنگی نوشته را عوض میکنه برا من غیب شده !
من دیگه همیشه این رنگی باشم.. باشه؟

کثافت

دیروز رفتیم مسافرت.. گفتی هیچ وقت دوستم نداشتی.. همیشه دروغ می گفتی که دس از سرت بردارم.. من همیشه دوست داشتم هنوزم دارم ولی با یه احساس دیگه.. واقعا متاسفم که زندگیتو خراب کردم..

با هجر تو یک دله می سازم

در گلستان از طبیعت
بین چه سان گشته عیان اسرار پنهان
پر شد از سبزه و گل دامان بستان
شد عیان گل به گلستان دور غم شد به پایان
شورش مرغان شد ز گردون به کیوان
رخ تو و رخ گل هر دو با هم ، دل من و دل تو کرده خرم
با عشق تو یکسره می سوزم ، با هجر تو یکدله می سازم
پرده ز رویت باز کن ، مهر و وفا آغاز کن ، جان من آخر کن رحمی
خیز به بستان ای گل خندان جامه گلگون پوش
باده گلگون رغم رقیب و گنبد گردون نوش
رو به چمن کن دیده بینش باز از هم
منظره گل بنگر و دل کن شاد و خرم
چند به ذلت در دوران ، سوزم و سازم با هجران
ز آتش عشقت سوخت همه سر و سامانم ، دل و ره و ایمانم
دل تو تا کی در ره جهل و پستی ، سر تو تا کی خالی از شور مستی
فصل بهار از آب چو آتش خیز به مینا کن
مرغ چمن از نغمه دلکش واله و شیدا کن

خیلی اذیتم می کنی

دلم خیلی گرفته ولی نمیتونم بات حرف بزنم میترسم دعوامون بشه..

.

.

.

.

.

.

.

.

.

پتو پتو پتو

سلام خوبی؟
چند وقت بود نیمده بودم اینجا نیمیدونم چرا ! زیادی خوشم بوده س حتما ! تقصیری این برج کفتراس حواس برا آدم نیمیذارن ! میبینی؟ خب دیگه چیطوری؟ خبی پتو جونم؟ بازم بریم مسافرت !

یه شاخه گل دیگه..

الهی من فدای شما بشم همین الان از جشن عقد بهم زنگ زدی.. خیلی خوبی توووو

امروز نمیشه همو ببینیم به جاش فردا هر جور باشه باید بیای پیشم..

یادش بخیر دیروز بازم رفتیم مسافرت و شیطونی کردیم.. حس می کنم اون برجه خونمونه دیگه..

بهش فکرم که می کنم یه جورای آروم میشم.. مثل چشمای تو که شیطنت ازش میباره ولی آخره آرامشه برام.. خیلی دوست دارم پتوجونم

عیدت مبارک عزیز دلم :*

آقا پتو جون سلام!

خوبی گل نازم؟ میدونم خوبی الانم داری سمنو میخوری.. قراره با هم تا سال تحویل بیدار بمونیم.. من که خییییلی خوابم میاد نمیدونم میتونم یا نه...!! 

اینم عکس ماهی خوشگلای هفت سینمون......