دیروز در کمال بی شرمی زنگ زدی به مامانم و هر چی از دهن کثیفت در اومد بهشون گفتی.. مطمئن باش که نمی بخشمت و یه جایی تلافی می کنم.. واقعا برا خودم متاسفم که عاشق یه حیوون پست فطرتم و ترک کردنش برام سخته.. عصر زنگ زدی و گفتی بت نیاز دارم! اومدم پیشت و الان بیش از حد پشیمونم از این حماقتی که کردم.. اون چشای کور شدت همه چیو خراب می کنه.. ولی میدونم که دیگه نمیام.. شب موقع برگشت تصادف کردم و بازم محتاجت بودم.. میدونم خیلی بدبختم..
الانم زنگ زدی گفتی داری از پیک نیک بر می گردی.. صدای هر و کر دوس دخترات میومد و توام که داشتی زور میزدی که دپ باشی ولی تابلویی..
سلام!
خوببی؟
اگه گفتی من کی ام؟!!
باباجون حالا دعوامونه دلیل نمیشه که اینجا سر نزننننننننی!
اومدم خاطره اون دو روز توووووپ رو توی پتومون ثبت کنم..
یکی اون شب که بعد از کلی کدورت منو بردی شهربازی و بعد از اونم با اینکه دیرت بود رفتیم خانقاه پیش اون درویش قرتیا..
یکی ام صبح روزی که رفتیم پیاده نوردی و اکتشاف قلعه تپه ای مون و بعدش شیطونی خفن و بعد از اون حمام رو باز وسط پارک و تنبور و عشق و مهربونیات که تمومی نداره..
ببین عزیزم بالا بری پایین بیای دوست دارم.. میدونم خر بازی زیاد میکنم ولی میخام که منو ببخشی و همه چیو فراموش کنی الا خوبیا روووو
منتظرتم که بیشتر بیشتر باهام مهربون شی..
ته که نوشم نهای نیشم چرایی ته که یارم نهای پیشم چرایی
ته که مرهم نهای بر داغ ریشم نمک پاش دل ریشم چرایی
سلام!
امشب و دیشب رفتیم پیاده نوردی توی پارک! خیلی خوبه..
تو هنوزم حاله دلت خوب نیس.. یه کارایی هم می کنی که اصلا خوشم نمیاد ولی می گی اینجوری بهتره.. امیدوارم هر چی زودتر مشکلاتت تموم شه و خیالت راحت و دلت خوش.. به امید اون روز