پتــــو

پتو ۲ نفر

پتــــو

پتو ۲ نفر

رو را برم

عجب روی داری

هر چی دلت می خواد میگی

درضمن خودمم میدونسم. نیازی به یادآوری نبود:

راسی بت گفته بودم نمی تونم تنها بمونم متاسفم برات

دیگه بت نمیگم لجن

وای الان یه عالمه حس با هم دارم

هم خوشحالم

هم ناراحت

هم میخندم

هم اشکام میاد

هم دلم تنگ شده

هم اینگار پیشمی

هم حسودیم شده

هم راضی ام

زنگ زدم یه سوالی ازت داشتم.. یعنی به همین زودی فراموشم کردی؟ میشد ۱ مین جوابمو بدی.. شایدم فردا میای میگی خواب بودم.. نمی دونم!!

فقط ازت خواهش می کنم این یه بار راستشو بگو... نه چیزی که به صلاحه... تو رو به همون خدایی که تازگیا هی قسمش میدی راستشو بگو...

میدونم دوسم داری پس کمکم کن...

پسورده پتو رو عوض می کنی؟ بکن پیلیز چون دیگه نباید...

 

لجن

الهی بمیری که دیگر بدانم کجایی

عجب!

دلم برا خودم سوخته

لجن

حالم ازت به هم میخوره

تو هیچی از پست فطرتی کم نداری

از امشب برو هر غلطی که میخای بکن

ناراحت که نمیشم هیچ

خوشحالم میشم به کثافت کاریات ادامه بدی

اینجوری خیلی راضی ترم

تموم زورامو میزنم که عشقت به نفرت تبدیل شه

گرچه الانم متنفرم ازت

ولی خاطرات گوهیت عذابم میده

این چن تا روز و مناسبتو قراموش کنم همه چی حلله

برو گمشو از زندگیم بیرون

 

راسی بت گفته بودم نمی تونم تنها بمونم متاسفم برات

..

 درگیرم درگیر لحظه های جاری دلگیر

میدانم فردا ... اینها تمام خاطره است (خاطرات مبهم و کمرنگ)

ای خاطرات مبهم فردا٬ هرگز شما شایسته این اشک نیستید...

دیگه دوسد ندارم ببخشیییین

خیلی بهتر که فقط خودم میام اینجا

خب البته تو نبایدم روت شه بیای

تازه اصلا برا چی بیای؟

مگه سوراخایه دیگه وقتی برات میزارن که بیای پتو؟!!

نیا هیچ خیالی نیس

 

 

امروز بازم با اونا رفتی قرار گروهی

دوس ندارم بری

حس می کنم مال اونا میشی

بی تقصیرم نیسم چون حتما برات ارزش دارن که میری

به هر حال حالا که گذشت

ولی اگه دوسم داری دیگه هیچ وقت نرو

راسی تو که اینجا نمیای دارم برا خودم میگم