پتــــو

پتو ۲ نفر

پتــــو

پتو ۲ نفر

چشم.. میرم..

شد خزان گلشن آشنایی
باز هم آتش به جان زد جدایی

عمر من ای گل طی شد بهر تو
وز تو ندیدم جز بدعهدی و بی وفایی

با تو وفا کردم تا به تنم جان بود
عشق و وفاداری با تو چه دارد سود

آتش خرمن مهر و وفایی
نو گل گلشن جور و جفایی

از دل سنگت آه
دلم از غم خونین است
روش بختم این است

از جام غم مستم
دشمن می پرستم تاهستم

تومست از می به چمن
چون گل خندان از مستی بر گریه من

با دگران در گلشن نوشی می
من زفراغت ناله کنم تاکی؟

تو ونی چون ناله کشیدنها
من و چون گل جامه دریدنها

ز رقیبان خواری دیدنها

دلم از غم خون کردی
چه به گویم چون کردی

دردم افزون کردی

برو ای از مهر و وفا عاری
برو ای عاری ز وفا داری

که شکستی چون زلفت عهد مرا..
دریغ و درد از عمرم
که در وفایت شد طی

ستم به یاران تا چند
جفا به عاشق تا کی

نمی کنی ای گل یکدم یادم
که همچو اشک از چشمت افتادم

تا ها ها که ه هی بی هی هی تو بود
ا هه ز ع ه ه م خوهوهون دل من

آه از دل تو



گرچه ز محنت خوارم کردی
با غم و حسرت یارم کردی

مهر تو دارم باز

بکن ای گل با من
هر چه توانی ناز
هرچه توانی ناز
کز عشقت می سوزم باز

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد