پتــــو

پتو ۲ نفر

پتــــو

پتو ۲ نفر

جمعه !

توی قاب خیس این پنجرها
عکسی از جمعه ی غمگین می بینم
چه سیاه به تنش رخت عزا
تو چشاش ابرای سنگین می بینم
داره از ابر سیاه خون می چکه
جمعه ها خون جای بارون می چکه
نفسم درنمیاد جمعه ها سر نمیاد
کاش می بستم چشامو این ازم بر نمیاد
داره از ابر سیاه خون می چکه
جمعه ها خون جای بارون می چکه
عصر جمعه به هزار سال می رسه
جمعه ها غم دیگه بیداد می کنه
ادم از دست خودش خسته
با لبای بسته فریاد می کنه
داره از ابر سیاه خون می چکه
جمعه ها خون جای بارون می چکه
جمعه وقت رفتنه موسم دل کندنه
خنجر از پشت می زنه اون که همراه منه
داره از ابر سیاه خون می چکه
جمعه ها خون جای بارون می چکه ...

 

عزیزم از اینکه عصری زنگ زدی دلم گرفته بود معذرت... خواب دیدم که اون برگشته! با این که خودمم میدونستم احمقانس به این دلیل ازت دلگیر بشم ولی... یه روزی خوب میشم !!

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد