پتــــو

پتو ۲ نفر

پتــــو

پتو ۲ نفر

عجب.. هی..

عجب آن دلبر زیبا کجا شدمیان ما چو شمعی نور می​داددلم چون برگ می​لرزد همه روزبرو بر ره بپرس از رهگذریانبرو در باغ پرس از باغبانانبرو بر بام پرس از پاسبانانچو دیوانه همی​گردم به صحرادو چشم من چو جیحون شد ز گریهز ماه و زهره می​پرسم همه شبچو آن ماست چون با دیگرانستدل و جانش چو با الله پیوستبگو روشن که شمس الدین تبریز عجب آن سرو خوش بالا کجا شدکجا شد ای عجب بی​ما کجا شدکه دلبر نیم شب تنها کجا شدکه آن همراه جان افزا کجا شدکه آن شاخ گل رعنا کجا شدکه آن سلطان بی​همتا کجا شدکه آن آهو در این صحرا کجا شدکه آن گوهر در این دریا کجا شدکه آن مه رو بر این بالا کجا شدچو این جا نیست او آن جا کجا شداگر زین آب و گل شد لاکجا شدچو گفت الشمس لا یخفی کجا شد
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد