-
عزیز آنکه بی خبر... به ناگهان رود سفر...
دوشنبه 14 آبانماه سال 1386 21:10
سلام پتو خوشگلم بیا پس زودی از سفر آخی خوشگلم مریض شده منم چند روزه همینطور همه ش عطسه و اینا ایشالا فردا بیایی و خبی خب شی جیگرم
-
بووووووووووس
شنبه 5 آبانماه سال 1386 12:38
سلام عزیزززززززززم ! دوسد دارم خوشگلم آره عجب روزایی بود ! دوسد دارم - دوسد دارم
-
من بازم آبی ام!
شنبه 5 آبانماه سال 1386 11:56
سلام عشخم:* وای چقدر اینجا خوبه.. پست قبلی رو که زدم یه جورایی فکر می کردم دیگه هر چی بیام اینجا برای وصیت و جنگ و دعواس ولی بازم پتو شدیم و عشقولانه.. اومدم بگم دوست دارم دوست دارم دوست دارم بعدشم حیفم اومد نائین و بریون و این چهار روزه اسب بازی رو به پتومون نگم...
-
عنوان نداره..
جمعه 27 مهرماه سال 1386 12:32
سلام آخر بی معرفتایی پتو جونم. من دقیقا شب عید بهت زنگیدم. با اینکه جنگمون بود حسابی. ولی تو گوشی را بر نداشتی. اومدم نت بات حرف زدم ولی چیزی جز فحش نصیبم نشد. حالام که گذاشتی رفتی.. ولی دیگه اینا را نگو.. من با تموم جنگی که داشتیم باز بهت زنگیدم و ... ! اما نتیجه ش چی شد. خیلی بی معرفتی پتو جونم. منت نیست وظیفه بوده...
-
عیدت مبارک! من دیگه آبی نیستم..
جمعه 20 مهرماه سال 1386 12:54
دو سال پیش همچین شبی برای اولین بار اومدم خونتون.. و امشب تو با دوستای تازت میری قرار پیاده روی.. نمیخام گله گی کنم ولی کاش لااقل برای یه همچین مناسبتایی ارزش قایل می شدی.. میدونم رابطمون تموم شده ولی دلامون که نمردن.... خیلی دارم اذیت میشم ولی باید باید باید تحمل کنم.. بعد از نماز صوب میخاستم برم دم آب دلم نیمد یعنی...
-
بد
پنجشنبه 19 مهرماه سال 1386 01:00
دارم کارادا میبینم هر کاری دوس داری بکن نامردم خوددی و همه جوند.. اینارم برا اینکه کم نیاری باید بوگوی
-
بی آبرو
چهارشنبه 18 مهرماه سال 1386 23:50
یگ کارای بدی نشوند بدم حاااااااال بیای.. دیگه ام گوه می خوری بیای برام عر بزنی آ نامردیدا تابلو تر کنی.. نامرد نامرد نامرد
-
.
چهارشنبه 18 مهرماه سال 1386 23:12
.
-
پتـــو
شنبه 7 مهرماه سال 1386 00:38
دیروز اومدی پیشم. خیلی چسبید ! روزه خوره ! پتو شدیم ! خیلی عالی بود ! مرسی گلم دوسد دارم.. امروزم خیلی خوب بود.. کلی پیشد خوابیدم امومزاده !
-
To Bia To
پنجشنبه 5 مهرماه سال 1386 22:36
امروز پیش از ظهر بعد از یه عالمه روز قهر و دعوا و نسبتا تو مرز جدایی قرار گذاشتیم با هم حرف بزنیم و اگه شرایط مناسب بود توافق کنیم!! سر کوچه آقای پتو که رسیدم اس ام اس زدم که بیا بیرون.. آقا فرمودن تو بیا تو!!! فکر کردم منظورشون توی کوچس! رفتم نزدیکتر و زنگ زدم به آقا! گف بیا خونمووووووون!!!!!!!!! وای از دست این...
-
:(
سهشنبه 3 مهرماه سال 1386 17:45
من غصه مه.. پس چرا این همه هستی اینجا؟ پس چیکار می کنی؟فکر می کنی نمیفهمم؟ هی میری تو کلوبای دیگه پست میزنی که منا خورد کنی :( باشه خوبه.. داری به هدفت میرسی :(
-
کار بد نمی کنم اینو تو سرت فرو کن
سهشنبه 3 مهرماه سال 1386 17:23
در ضمن تو حق نداری دانشگاتو نری اگه هر کاریدا بتونم ببخشم این یکیا نه..
-
........
سهشنبه 3 مهرماه سال 1386 17:14
چقدر خوشده.. ایشالا همیشه همینقدر خوش باشی...
-
:-<
سهشنبه 3 مهرماه سال 1386 11:44
سلام پتو جونم خوبی عزیز دلم؟ من چیطورم؟ منم مرسی بد نیسم دلم گرفته فقط.. گریه نیمیکونم ولی تو دلم بغضه. فکر کنم خیلیم گرفته. اونقدر که دانشگا نرفتم باز... چرا؟؟؟؟ خب دلیل زیاد داره.. مهمترینش این که اون که دوسش داشتم رفت.. دیگه رفت.. رفت به سلامت.. ایشالا همیشه موفق باشه. شاید اینطوری زندگی بهتری داشته باشه ، من که...
-
* رفتی عزیزم.. به سلامت *
دوشنبه 2 مهرماه سال 1386 17:21
سلام عزیزم نمیدونم چی بگم. من این بار تقصیر نداشتم. اگه میخوای بری ، برو.. به سلامت.. دیروز دیگه اون رودا گذاشته بودی. هر چی کاری بد تو این چند وقته بود و بد گفته بودما همه را با هم کردی. حتما میخواستی همه چیز تموم بشه دیگه. بعدم که اونطور بام حرف زدی تو تلفن تقریبا مطمئن شدم. منم دیگه مزاحمت نمیشم که اون طوری بم فحش...
-
عخشم عزیزم من رفتم..
یکشنبه 1 مهرماه سال 1386 21:09
دیدی امروزو؟ دیدی بت گفتم نمی خام دیگه گولتو بخورم آ تو درست بشو نیسی؟ دیدی میدونسم؟ دیگه نیا بگو قول میدم.. توبه گرگ مرگه.. تو عوض بشو نیسی.. دیگه ام هیچ نیازی به گذشت نیس.. میخام نبخشیم... منم دیگه نمی بخشمت کارت زیادی بد بود مدیر! مهم! از خود راضی...! هنوزم دوست دارم و دوریت برام سخته ولی حماقت دیگه بسه.. دعا می...
-
دوسد دارم:*
دوشنبه 26 شهریورماه سال 1386 22:38
سلام الان رفتی پیاده روی و من اینجا تنهام.. بات حرف زدم ولی بازم دلم تنگ شده.. تازگیا دوس دارم همش پیشم باشی.. اینجوری خیلی دلم آرومه.. دیشب یه تصادف بد کردیم.. همش تو این فکرم که نکنه واقعا دل زهرا رو شیکسیم و آه کشید که این بلا سرمون اومد.. ولی آخه خیلی بی انصافیه که خودشو تو عشق من شریک می دونه.. کاشکی اینو بش...
-
مسافرت خوش بگذره گلم.. :-*
پنجشنبه 15 شهریورماه سال 1386 14:04
سلام خوشگلم رفته مسافرت.. ما هم فردا پیک نیک.. دیروز با هم دوست شدیم و هم دیگه را دیدیم عصر.. خدا را شکر که دیدمت.. یادش به خیر چه قدر خوب بود ! هم پیتزا خوردیم هم سفت بغلت کردم و فشارت دادم و هم بوس سفت ! مواظب خودت باش.. زودی برگرد عکسای قشنگ بیگیر LovetDaram
-
خوش باشی
چهارشنبه 7 شهریورماه سال 1386 12:55
تقریبا دو سه هفته اس با هم خیلی خوبیم و الان دوباره حس می کنم ازم خسته شدی.. دیگه ام به احساسم ایمان دارم.. دیشب رفتیم جشن امام زمان.. مرسی که بردیم ولی یه عالمه حرف بد بم زدی که نمی تونم حظمشون کنم.. دوباره م با اون دختری که به اس ام اساش می خندی صمیمی شدی.. اینقدر حرفاش برات مهمه که از اون شب که گفت تل پایین اشغاله...
-
یادش به خیر ! D:
سهشنبه 30 مردادماه سال 1386 17:55
سلام عجب خوش گذشت ۲ روز و ۱ شب ! نطـنز - شب تو نینیبوس شیطونی
-
الای بیمیری
یکشنبه 21 مردادماه سال 1386 17:52
از روزگار دلم گرفته از این تکرار دلم گرفته دلم می خواد گریه کنم بارون ببار دلم گرفته از من دیگه هیچی نمونده یه قصه ام صد باره خونده امروز هوا هوای گریه س گونه هامو بارون پوشونده ابر غمم بارون نمی شه درد سکوت درمون نمی شه بخون برام از پشت شیشه درد سکوت درمون نمی شه
-
....................
یکشنبه 21 مردادماه سال 1386 17:33
مثل اینکه راس راسی دیگه باید برم..
-
لعنت به دلت
جمعه 19 مردادماه سال 1386 18:55
دیروز در کمال بی شرمی زنگ زدی به مامانم و هر چی از دهن کثیفت در اومد بهشون گفتی.. مطمئن باش که نمی بخشمت و یه جایی تلافی می کنم.. واقعا برا خودم متاسفم که عاشق یه حیوون پست فطرتم و ترک کردنش برام سخته.. عصر زنگ زدی و گفتی بت نیاز دارم! اومدم پیشت و الان بیش از حد پشیمونم از این حماقتی که کردم.. اون چشای کور شدت همه...
-
:*
دوشنبه 15 مردادماه سال 1386 22:55
سلام! خوببی؟ اگه گفتی من کی ام؟!! باباجون حالا دعوامونه دلیل نمیشه که اینجا سر نزننننننننی! اومدم خاطره اون دو روز توووووپ رو توی پتومون ثبت کنم.. یکی اون شب که بعد از کلی کدورت منو بردی شهربازی و بعد از اونم با اینکه دیرت بود رفتیم خانقاه پیش اون درویش قرتیا.. یکی ام صبح روزی که رفتیم پیاده نوردی و اکتشاف قلعه تپه ای...
-
زندگی کیری به سبک مسالمت آمیز!!
چهارشنبه 3 مردادماه سال 1386 15:44
ته که نوشم نهای نیشم چرایی ته که یارم نهای پیشم چرایی ته که مرهم نهای بر داغ ریشم نمک پاش دل ریشم چرایی
-
[...]
چهارشنبه 3 مردادماه سال 1386 02:00
اگر دردم یکی بودی چه بودی وگر غم اندکی بودی چه بودی
-
و دوباره...
دوشنبه 1 مردادماه سال 1386 01:56
سلام! امشب و دیشب رفتیم پیاده نوردی توی پارک! خیلی خوبه.. تو هنوزم حاله دلت خوب نیس.. یه کارایی هم می کنی که اصلا خوشم نمیاد ولی می گی اینجوری بهتره.. امیدوارم هر چی زودتر مشکلاتت تموم شه و خیالت راحت و دلت خوش.. به امید اون روز
-
اه....
چهارشنبه 27 تیرماه سال 1386 02:24
اه باز همه چیزا خراب کردی...
-
عجب ای دل غافل..
دوشنبه 25 تیرماه سال 1386 02:53
بعد از یه دوره جنگ بسیااااار مفصل لفظی و به قول تو جنگ فیزیکی باز با هم خوب شدیم..! اونقدر خوب که دیروز رابطمون برای یکماه دیگه تمدید شد!!! الان که بهش فکر می کنم میبینم تا الان هیچ وقت به صحت این رابطه شک نداشتم ولی این بار با شناختی که از خودم دارم نمیدونم کارمون درست بوده یا نه.. حس خوبی ندارم! من بیش از حد روت...
-
فرصت شمار صحبت..
شنبه 9 تیرماه سال 1386 01:12
دانی که چیست دولت؟ دیدار یار دیدن در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن از جان طمع بریدن آسان بود ولیکن از دوستان جانی مشکل توان بریدن خواهم شدن به بستان چون غنچه با دل تنگ وآنجا به نیک نامی پیراهنی دریدن گه چون نسیم با گل راز نهفته گفتن گه سر عشق بازی از بلبلان شنیدن فرصت شمار صحبت کز این دو راه منزل چون بگذریم دیگر نتوان...