-
من اگر خوبم اگر بد ، تو برو خود را باش
شنبه 10 تیرماه سال 1385 23:13
مطمئن باش که دیگه بر نمی گردم... هر جوریم که دلم بخاد زندگی می کنم لزومی به راهنماییات نیست کوچولو... خیلی بچه ای یه کم به کارات و طرز برخوردات فکر کن! هیچ احمقی نمی تونه تحملت کنه...
-
-= خزان عشق =-
شنبه 10 تیرماه سال 1385 18:33
شد خزان گلشن آشنائی باز هم آتش به جان زد جدائی عمر من این گل طی شد بهر تو وز تو ندیدم جز بد عهدی و بی وفایی با تو وفا کردم تا به تنم جان بود عشق و وفاداری با تو چه دارد سود آفت خرمن مهر و وفایی نوگل گلشن جور و جفائی از دل سنگت ... آه دلم از غم خونین است روش بختم این است از جام غم مستم دشمن می پرستم تا هستم تو مست از...
-
.. برو ..
شنبه 10 تیرماه سال 1385 17:47
سلام برووووووو... برو آدم بد.. الان بهتر جواب سوالت را گرفتی که چرا امروز انقدر بداخلاقم.. چرا انقدر باد قهرم.. برووو.. بازم بهت ثابت شد که نمیتونی آدم باشی.. باز با اینکه قول داده بودی اینطوری نری رفتی.. برو دیگه هم بر نگرد.. برو.. برو با هر کی دلت می خواد لاس بزن.. دیگه عادت کردم.. اما نمی تونم تحمل کنم.. پس برو.....
-
...
دوشنبه 5 تیرماه سال 1385 20:07
هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان صبا بر آن سر زلف ار دل مرا بینی چو گفتمش که دلم را نگاه دار چه گفت سر و زر و دل و جانم فدای آن یاری غبار راه راهگذارت کجاست تا حافظ خداش در همه حال از بلا نگه دارد که آشنا سخن آشنا نگه دارد...
-
میدونم چقدر دوستم نداری..
دوشنبه 5 تیرماه سال 1385 16:54
نمیشنوی صدامو نمی بینی نگامو دلم هواتو کرده چرا نداری هوامو مگه دوستم نداری چرا تنهام می زاری چرا نمی شنوی تو صدای گریه هامو اگه منو دوستم داری همین حالا حالا بگو مگه دوستم نداری چرا تنهام می زاری
-
زیارت قبول :* خوش اومدی :X
پنجشنبه 1 تیرماه سال 1385 18:33
خوش اومدی گلم زود بیا پیشم فدات شم *** امید جانم زسفر باز آمد شکر دهانم ز سفر باز آمد عزیز آنکه بیخبر به ناگهان رود سفر چو ندارد دیگر دلبندی به لبش ننشیند لبخندی چو غنچه سپیده دم شکفته شد لبم ز هم چو شنیدم یارم بازآمد چو شنیدم یارم باز آمد *** زیارتت قبول گلم:*
-
بیا دیگه تو بغلم...
دوشنبه 29 خردادماه سال 1385 15:14
تاکی به تمنای وصال تو یگانه اشکم شود،از هر مژه چون سیل روانه خواهد به سر آید، شب هجران تو یانه؟ ای تیر غمت را دل عشاق نشانه جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه □ رفتم به در صومعهی عابد و زاهد دیدم همه را پیش رخت، راکع و ساجد در میکده، رهبانم و در صومعه، عابد گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد یعنی که تو را میطلبم خانه به...
-
حال خونین دلان که گوید باز
سهشنبه 23 خردادماه سال 1385 15:38
حال خونین دلان که گوید باز شرمش از چشم می پرستان باد جز فلاطون خم نشین شراب هر که چون لاله کاسه گردان شد نگشاید دلم چو غنچه اگر بس که در پرده چنگ گفت سخن گرد بیت الحرام خم حافظ و از فلک خون خم که جوید باز نرگس مست اگر بروید باز سر حکمت به ما که گوید باز زین جفا رخ به خون بشوید باز ساغری از لبش نبوید باز ببرش موی تا...
-
دوستت دارم..
شنبه 20 خردادماه سال 1385 22:20
LoveU :*
-
عجب.. هی..
یکشنبه 14 خردادماه سال 1385 22:13
عجب آن دلبر زیبا کجا شد میان ما چو شمعی نور میداد دلم چون برگ میلرزد همه روز برو بر ره بپرس از رهگذریان برو در باغ پرس از باغبانان برو بر بام پرس از پاسبانان چو دیوانه همیگردم به صحرا دو چشم من چو جیحون شد ز گریه ز ماه و زهره میپرسم همه شب چو آن ماست چون با دیگرانست دل و جانش چو با الله پیوست بگو روشن که شمس الدین...
-
...
یکشنبه 14 خردادماه سال 1385 21:35
گلپونه های وحشی دشت امیدم وقت سحر شد خاموشی شب رفت و فردایی دگر شد من مانده ام تنهای تنها من مانده ام تنها میان سیل غم ها گلپونه ها بی هم زبانی آتشم زد گلپونه ها نا مهربانی آتشم زد می خواهم امشب تا سحر گاهان بخوانم افسرده ام دیوانه ام آزرده جانم
-
...
یکشنبه 14 خردادماه سال 1385 19:27
...
-
بد
یکشنبه 14 خردادماه سال 1385 12:32
چیطور یه نفر میتونه انقدر بد باشه.. حیفی تمومی خوبیا...
-
پیک نیک
شنبه 6 خردادماه سال 1385 23:51
این پستا ادیت کن ! دیروزا بنویس پیلیز
-
میل چمن نمی کند
سهشنبه 2 خردادماه سال 1385 01:50
سرو چمان من چرا میل چمن نمی کند همدم گل نمی شود یاد سمن نمی کند تا دل هرزهگرد من رفت بچین زلف او زان سفر دراز خود عزم وطن نمیکند با همه عطف دامنت آیدم از صبا عجب کز گذر تو خاک را مشک ختن نمی کنم دل به امید روی او همدم جان نمی شود جان به هوای کوی او خدمت جان نمی کند ساقی سیم ساق من گر همه درد میدهد کیست که تن چو جام می...
-
Happy Birthday Toooo You
دوشنبه 1 خردادماه سال 1385 21:41
عزیزم تولدت مبارک...
-
ته دوری از برم دل در برم نیست..
دوشنبه 1 خردادماه سال 1385 16:44
خوش آن ساعت که یار از در، در آیود شب هجرون و روز غم سرآیود ز دل بیرون کنم جان را به صد شوق همی واجم که جایش دلبر آیود ته دوری از برم دل در برم نیست هوای دیگری اندر سرم نیست به جان دلبرم کز هر دو عالم تمنای دگر جز دلبرم نیست
-
:(
شنبه 30 اردیبهشتماه سال 1385 23:15
نازک آرای تن ساقه گلی، که به جانش کشتم و به جان دادمش آب ای دریغا به برم میشکند...
-
خودت میدونی چقدر دوستت دارم.. :***
جمعه 29 اردیبهشتماه سال 1385 19:08
سلام گل ناز نازیه من.. پتوی (؟) من..! 1- صبح رفتم پیک نیک 2- ساعت 9 اینا رسیدیم 3- موبایل آنتن نداد sms هام Fail شدن 4- رفتیم برگشتیم ساعت 2:30 برگشتیم 5- ساعت 2:32 بهت زنگ زدم بر نداشتی 6- ساعت 2:34 تو پتو پست زدی 7- از همون 2:32 زنگیدم تا 2:40 اما جواب نمیدادی.. miss .. 8- رفتیم رسیدیم (ساعت 3:30) باز به اونجا که...
-
ای سفر کرده دلم تنگه برات...
جمعه 29 اردیبهشتماه سال 1385 14:34
کجا سفر رفتی؟ که بی خبر رفتی؟ اشکم را چرا ندیدی؟ از من دل چرا بریدی؟ دست از من چرا کشیدی؟ که پیش چشمم ره دگر رفتی؟ بیا به بالینم که جان مسکینم تاب غم دگر ندارد جز بر تو نظر ندارد جان بی تو ثمر ندارد مگر چه کردم که بی خبر رفتی چه قصه ها که از وفا گفتی با من تو بی محبتی کنون جانا یا من؟! تو چون آن شرر به خدا خبر ز خدا...
-
ازدواجمون تموم شد..
چهارشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1385 20:47
سلام خب بالاخره دیشبم یه شب بود.. هر شروعی به پایانی هم داره.. محرمیت ما هم از این قاعده مستثنی نبود.. اینجا میبوسمت.. :* دوستت دارم.. : X
-
:*** سینما - مچد جمعه ...
یکشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1385 21:09
سلام خوشگلم.. امروز هم دیدمت.. هر چند خیلی کارات با اون چیزایی که برات تعریف کرده بودم دقیقا برعکسش بود اما مهم نیست.. مهم اینه که میدونی با این کارا نمیتونی من را از خودت برونی.. با اینکه اون جوری لباس پوشیده بودی و همه موهات از پشت سرت پیدا بود و شالت هم اصلا بیشتر وقتا رو سرت نبود و گردنت هم تا سینه ت باز بود و همه...
-
برای سومین بار.. خیلی توپ بود گلم.. :*
یکشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1385 21:01
واییییییی عجب توپ بوده این چند روز ! انقدر توپ که حتی وقت نشده بیاییم اینجا بنویسیم !! اون از جمعه .. دوست دارم کامل بگم صبح ساعت ۳:۳۰ بیدار شدم.. خواب بودی هنوز و گوشیت خاموش ! بعد از یه ذره وقت بیدار شدی و با هم هماهنگ شدیم.. ساعت ۵:۲۰ دم کوچتون سریع رفتیم دم آژانس و بعد از یه عالمه معطلی و از این ور به اون ور شدن و...
-
:*
پنجشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1385 00:28
شالا زود فردا بشه ! سینما بعدشم زود پس فردا بشه ! سفر ! عزیزم دیروز سرم زده.. دوستت دارم
-
باشه
دوشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1385 00:08
باشه هر کاری دوس داری بکن بیبین چیطور میشد
-
می سوزم از اشتیاقت،در آتشم از فراقت ...
جمعه 15 اردیبهشتماه سال 1385 17:33
هرچه کنی بکن ، مکن ترک مـن ای نگـار من
-
عزیزه دلم رفته سفر.... خدا به همرات گل قشنگم !
جمعه 15 اردیبهشتماه سال 1385 17:30
بی همگان به سر شود بی تو به سر نشود داغ تو دارد این دلم جای د گر نمی شود بی تو برای شاعری واژه خبر نمی شود بغض دوباره دیدن ات هست و بدر نمی شود فکر رسیدن به تو فکررسیدن به من از تو به خود رسیده ام این که سفر نمی شود بی همگان به سر شود بی تو به سر نشود داغ تو دارد این دلم جای د گر نمی شود دلم اگر به دست تو به نیزه ای...
-
خاطره دیروز..
چهارشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1385 15:34
سلام خوب نمیدونم چی بگم ! اینجا را درست کردیم که دفتر خاطره باشه دیگه ! خب پس منم از دیروز میگم.. با همه دعواهاش بازم خیلی خوب بود.. از اولش کعه صبح تونستم ببوسمت به محضی که دیدمت بعد دعوا کردیم بعد رفتیم مرکز اصفهان شناسی کتابخونه دعوا و بعد دانشگاه اصفهان و دعوا عزیزم دوستت دارم به خاطر حرف های بدم معذرت میخوام بعد...
-
حذف..
دوشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1385 15:05
خیلیه آدم همه ش اینجا افتاده باشه و یه چیزی اینجا ننویسه.. بعضی وقتا میگم این وبلاگی که درست کردیم به چه درد.. ای.. تا میام تو وبلاگ چیزی بنویسم یه گزینه هست اون پایین همه ش داره بهم چشمک میزنه؛ ¤ حذف وبلاگ ¤ امیدوارم اون روز نرسه..
-
عنوان نمیخواد :(
دوشنبه 4 اردیبهشتماه سال 1385 14:45
سلام کاش این یه نگرانی هم زود تموم بشه :( قبض موبایل.. پرینت.. :(